هوتن

Saturday, July 15, 2006

زيبا



دوستی دارم که صميميتش خيلی برام ارزشمند است زيبا شيرازی را حتما ميشاسيد وقتی شعرهايش را ميخوانم لرزش عجيبی به دلم ميشيند کاش توی کتاب اول بابا فقط به جای نون و آب يک کمی عشق هم ياد ميداد

غيرت يا تعصب

داشتم مقاله سيمين بهبهانی "تعصبات مذهبی" را ميخواندم برای اين بانوی بزرگوار ارزش زيادی قائل هستم چون شهامت در گفتارش بی انتهاست
بزرگترين مانعی که زنان ايرانی دارند، تعصبات مذهبی است. يعنی به نام مذهب زنان را طوری محدود می کنند که نمی توانند در خيلی از فعاليت های اجتماعی شرکت داشته باشند. يعنی خشک انديشی، يعنی تعصب
بی پروائی او را در سخنوری اش ستايش ميکنم ,مقاله را دو سه بار خواندم يک چيزيش کم بود فکر ميکنم رد پای پدران ما در در کوبيدن ميخ ناهنجار غيرت و تعصب در قلب عشق و خانواده در سخنانش گم بود رد پايی که همواره باعث عقب ماندگی های عاطفی و روحی زنان و دختران اين سرزمين ميشود مقاله "پس تا کی" من را بخوانيد تا حدودی حال و هوای خانوادهامون دستمون مياد يادمون نره کوچکترين عنصر تشکيل دهنده جامعه خانواده است بايد درستش کرد به ما قد نداد ولی بالاخره پدرامون بايد بفهمند ديگه راهی ندارند

Thursday, July 13, 2006

استقامت

درختي بودم تنها در عالم خواب
استوار و کشيده دلي پر ز تاب
رو به دريا ولي تشنه عشق ناب

اوج