حس غریبی است ستاره ها را شمردن در پشت شبهای تاریک شبهای که درد همه گان را تا صبح به دوش می کشد درد احساس های مرده درد گلهای پژمرده دیگر بهار دل ما هم رخت غم بر تن کرده احساسم را به شبها می سپارم تا درد احساسهای من را به دوش کشد یا با بی توجهی از کنارش بگزرد بگزارید بگریم در آسمان بی ستاره تاریک در آسمان ابری، نمناک از غم چه شبی است امشب همه ستاره ها تک تک می روند چه خواهد مانند، تنها ماه است که با می مانند آخر احساسش از همه پر معنا تر است ولی نه او هم نخواهد مانند هیچ کس نخواهد مانند ...
2 Comments:
سلام هوتن جان
از ساقي گفتي و درد
از ساقي گفتي و درد هجر
بسيار زيبا و لطيف بود
هوتن جان ممنون كه به بچه هايي كه سفارش كرده بودم سر زدي
قربانت
آرش
By Anonymous, at 10:03 PM
حس غریبی است ستاره ها را شمردن
در پشت شبهای تاریک
شبهای که درد همه گان را تا صبح به دوش می کشد
درد احساس های مرده
درد گلهای پژمرده
دیگر بهار دل ما هم رخت غم بر تن کرده
احساسم را به شبها می سپارم تا درد احساسهای من را به دوش کشد یا با بی توجهی از کنارش بگزرد
بگزارید بگریم در آسمان بی ستاره تاریک
در آسمان ابری، نمناک از غم
چه شبی است امشب همه ستاره ها تک تک می روند
چه خواهد مانند، تنها ماه است که با می مانند آخر احساسش از همه پر معنا تر است
ولی نه او هم نخواهد مانند
هیچ کس نخواهد مانند ...
By Anonymous, at 9:20 AM
Post a Comment
<< Home