آرش
منم آرش
چنین آغاز كرد آن مرد با دشمن
منم آرش سپاهی مردی آزاده
به تنها تیر تركش آزمون تلختان را
اینك آماده
مجوییدم نسب
فرزند رنج و كار
گریزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده دیدار
.
.
دل خلقی است در مشتم
امید مردمی خاموش هم پشتم
كمان كهكشان در دست
كمانداری كمانگیرم
.
و لیكن چاره را امروز زور و پهلوانی نیست
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست
در این میدان
بر این پیكان هستی سوز سامان ساز
پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز
.
.
شامگاهان
راه جویانی كه می جستند آرش را به روی قله ها پی گیر
باز گردیدند
بی نشان از پیكر آرش
با كمان و تركشی بی تیر
آری آری جان خود در تیر كرد آرش
كار صد ها صد هزاران تیغه شمشیر كرد آرش
.
.
.
سياوش کسرائی
2 Comments:
سلام از کامنتی که در وبلاگ کوروش ضیابری گذاشتید با وبلاگتون آشنا شدم.چند مطلبی از مطالب وبلاگتان را خواندم.به موارد و گفتمانهای جالبی پرداختید.خوشحالم از آشنای با وبلاگ خواندنی و زیبای شما.
موفق باشید
By Anonymous, at 5:19 PM
سلام هوتن جان
اميدوارم مثل هميشه خوب و سلامت باشي كوچولوي نازتم همينطور
سروده زيبا و ملي را از كسرائي آپ كردي سروده اي كه دل هر ايراني را به تپش بيشتر وا ميدارد.
ايراني هستي و ايراني ميماني هر جا كه باشي
زنده باد ايران
جاويد و برقرار باد مردم ايران
By Anonymous, at 9:05 AM
Post a Comment
<< Home